شنبه ۰۸ اردیبهشت ۰۳

به چه دليل شركت گوگل بهترين مكان براي كار درآمريكاست؟

۴۳ بازديد

به چه دليل شركت گوگل بهترين مكان براي كار درآمريكاست؟

مكان گوگل در شادي كاركنان آن بي تاثير نبوده، و اين يك استاندارد طلايي براي غول تكنولوژي مي باشد.مقر اصلي آن در مانتين ويو، كاليفرنيا مي باشد. گوگل در سال 2016 بر اساس PayScale (سازماني كه درآن درجه بندي دستمزد يا حقوق انجام مي شود) در صدر 50 تا از بهترين شركت ها براي كار در آمريكا قرار گرفت. همچنين فيسبوك در رتبه 5 قرار گرفت با اينكه در سال 2015 در نقطه اول قرار داشت. كارمندان آمريكايي كه در گوگل كار مي كنند در بررسي PayScale براي كارمند در تعدادي از مناطق نمرات بالايي براي رضايت شغلي، پاداش و مفهوم كار نمرات بالايي را كسب كرده اند.

به همين دليل در اينجا اشاره مي كنيم كه چرا گوگل در رتبه بندي بهترين شركت براي كار در كشور آمريكا مي باشد:

 

درصد بالايي از كارمندان Google مي گويند كه آنها از كار خود راضي هستند.

86 درصد از كارمندان گوگل مي‌گويند كه از كارشان در اين شركت راضي هستند.  لازلو باك به عنوان رئيس گوگل در كتاب خود، "قوانين كار!" كليد موفقيت گوگل به عنوان يك محل كار را نوآوري، تجربه، و  داشتن چيزهاي سرگرم كننده دانسته است.

او مي نويسد "مسئله زيبا در مورد اين روش اين است كه در اين محيط بزرگ : تمام  تلاش ها براي حمايت يك ديگر، و  ايجاد يك سازمان خلاق، سرگرم كننده، سخت كوش، و بسيار مولد، با همديگر مي باشد " .

يكي از عوامل اصلي كه گوگل را به محيط كار منحصر به فرد و شگفت انگيز  تبديل كرده "Googleplex " است. بيشتر كارمندان گوگل از قدرت انعطاف پذيري در اين شركت مي گويند مانند وعده هاي غذايي سالم و لذيذ رايگان، لباس هاي شسته شده و امكانات ورزشي، مرخصي هاي بسيار براي والدين، و داشتن محل مراقبت از كودكان. يكي از كارمندان در Mountain View به عنوان توصيف گوگل مي گويد "يك شركت كه در مقابل كاركنان خود رفتار هاي بزرگ نشان مي دهد كه در مقابل باعث ايجاد انگيزه و وفاداري آن ها مي شود ."

كارمندان گوگل مي گويند كه گوگل اجازه مي دهد تا خلاقيت و ايده هاي خود را بر روي پروژه ها پياده كنند. گوگل همچنين كاركنان خود را تشويق مي كند كه براي كمك به ايجاد يك جامعه خلاق تر، رضايت بخش، و صميمي معلم و مربي يكديگر باشند.

 

 كاربران Google فكر مي كنند كه با كار خود باعث مي شود جهان به مكاني بهتر تبديل شود.

 73 درصد از كاركنان گوگل  شغل خود را به صورت معني دار پيدا كرده اند. اين با توجه به ماموريت شركت تعجب آور نيست : "سازماني براي در دسترس قرار دادن اطلاعات مفيدو براي عموم"

باك مي نويسد "اين كار باعث ايجاد انگيزه و نوآوري "و " دامنه گسترده اي از ماموريت ها به ما اجازه مي دهد تا گوگل به جلو حركت كند به صورت يك قطب نما به جاي سرعت سنج."

گوگلي ها به خوبي به اين ماموريت، پاسخ داده اند، به گفته آن ها: آنچه كه آنها را به خود جلب و  در شركت نگه مي دارد،پروژه هاي معني دار و به چالش كشيدن آن هادر سايت Glassdoor مي باشد.

نخستين بودجه گوگل در اوت ۱۹۹۸ توسط اندي بكتولشيم، مؤسس سان مايكروسيستمز كه به مقدار ۱۰۰ هزار دلار بود به گوگل داده شد و اين در حالي بود كه اين شركت هنوز ثبت نشده بود.[۲۴] در همان زمان گوگل همچنين از چند سرمايه‌گذار ديگر توانست مبالغي دريافت كند. جف بيزوس مؤسس شركت آمازون و استاد دانشگاه رشته كامپيوتر در دانشگاه استنفورد، و رام شريرام هر كدام مبلغ ۲۵۰ هزار دلار در گوگل سرمايه‌گذاري كردند. بعدها كه گوگل به يك شركت سهامي عام تبديل شد، ارزش اين سرمايه به بيش از ۲۸۰ ميليون دلار رسيده بود.[۳۴][۳۵] ديويد شريتون كه از كارآفرينان آن زمان بود نيز ۱۰۰ هزار دلار در گوگل سرمايه‌گذاري كرد.[۳۶] پس از جمع‌آوري همه اين مبالغ، گوگل توانست ۱ ميليون دلار سرمايه جمع كند كه با استفاده از آن بالاخره قادر بود فروشگاهي را در منلو پارك، كاليفرنيا افتتاح كند.[۳۷] در اوايل سال ۱۹۹۹ در حالي كه برين و پيج كه هنوز در حال تحصيل بودند، به اين نتيجه رسيدند كه موتور جستجويي كه آنها به وجود آوردند وقت بسيار زيادي از امور دانشگاهي آن‌ها را اشغال كرده‌است. آن‌ها نزد شخصي با نام جورج بل كه مديرعامل شركت موتور جستجوي اكسايت رفتند و او را ترغيب كردند تا گوگل را به ۷۵۰ هزار دلار از آنها بخر، اما او اين پيشنهاد را نپذيرفت و مبلغي بين ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار دلار را به آنها پيشنهاد داد.[۳۸] در مارس ۱۹۹۹ اين شركت به پالو آلتو، كاليفرنيا منتقل شد[۳۹] كه اكثر شركت‌هاي استارت‌آپ سيليكون‌ولي كار خود را از آنجا شروع كردند.[۴۰] گوگل در ۷ ژوئن ۱۹۹۹ اعلام كرد كه قصد دارد تا سرمايه شركت را به ۲۵ ميليون دلار افزايش دهد[۴۱] و سرمايه‌گذاران عمده‌اي همچون كلاينر پركينس و سكويا كپيتال در اين افزايش سرمايه شركت داشتند.[۴۲] در ژوئن ۲۰۰۰ اعلام شد كه گوگل قرار است به عنوان موتور جستجوي پيش‌فرض وبگاه ياهو! انتخاب شود كه در آن زمان پربازديدترين وبگاه در اينترنت بود و تا قبل از آن از اينكتومي به عنوان موتور جستجوي خود استفاده مي‌كرد.[۴۳][۴۴] در سال ۲۰۰۱ سرمايه‌گذاران گوگل به اين نتيجه رسيدند كه اين شركت به يك مديريت قوي نيازمند است و به همين دليل اريك اشميت را به عنوان مديرعامل و سرپرست شركت برگزيدند[۴۵] در سال ۲۰۰۳، گوگل يكي از ساختمان‌هاي سيليكون گرافيكس در مانتين ويو را اجاره كرد[۴۶] اين ساختمان بعدها با نام گوگل‌پلكس شناخته شد كه برگرفته‌شده از واژه گوگول‌پلكس بود. گوگل سه سال بعد اين ساختمان را به مبلغ ۳۱۹ ميليون دلار خريداري كرد.[۴۷] واژه گوگل پس از مدتي به يكي از مداخل فرهنگ‌هاي زبان انگليسي افزوده شد كه به معني «جستجوي واژه‌اي در وبگاه گوگل براي يافتن اطلاعات» تعريف شد. در ژوئن ۲۰۰۶، واژه گوگل به فرهنگ آكسفورد[۴۸] و در ژوئيه ۲۰۰۶ به فرهنگ مريم-وبستر افزوده شد.

كاربران مي گويند گوگل در حبران خسارت بهترين است.

 گوگل به وسيله حقوق رقابت ايجاد مي كند. حقوق و دستمزد متوسط كارمندان با تجربه 140،000 $، و كارمندان با كمتر از يك سال تجربه كاري به طور متوسط حدود 93000 $ مي باشد.گوگل همچنين بالاترين پرداخت در بازار را براي كاركنانش دارد.  شايان ذكر است كه دو نفر در پست مشابه در گوگل مي تواند پرداخت متفاوت داشته باشند كه اين به عملكرد آن ها بستگي دارد. 

به گفته باك " كار سختي است كه محدوده پرداخت بين افراد مي تواند دو يا حتي 10 برابر بيشتر از شخص ديگري باشد" ،"اما اين بسيار سخت تر كه ببينيد افراد با بيشترين استعداد از آن خارج مي شوند، اين باعث مي شود شما فكر كنيد كه شركت در حال پرداخت ناعادلانه است: درحالي كه بهترين افراد در آن مراتب بيشتر از متوسط هستند، و پرداخت هاي كه در ان براي هر كس انجام ميشود يكسان است."

 

بيش از يك چهارم كاربران گوگل از راه دور با آن ارتباط برقرار مي كنند.

 

تنها 28% از كاركنان گوگل از خانه يا از طريق ارتباط از راه دور كار مي كنند كه ارتباط آنها از طريق  wi-fiدر همه زمان ميسر است. همچنين برخي از شركت هاي بزرگ  مثل: آمازون، Netflix  واپل نيز از طريق اين تكنولوژي كار مي كنند.

 يكي از كارمنداني كه در دفتر مركزي گوگل كار مي كند مي نويسد:"اين شركت انعطاف پذير است، شما  رئيس خرد نداريد و مي توانيد تا حدودي در انعطاف پذيري كاركمك كنيد اما  اشتباه نكنيد شما مقدار زيادي كار مي كنيد اما لازم نيست كه براي تمام كار خود را به ميز كار  زنجير كنيد. "

 

برخي از كاركنان مي گويند كه كار آنها كم استرس است. 

 

 در حالي كه 12 درصد از كاركنان كار خود را پراسترس گزارشكرده اند، به نظر مي رسد در مقايسه با شركت هاي ديگر ،اين نمره نسبتا پاييني است كه قابل توجه نيست. 

شايد يكي از عواملي كه به كاهش سطح استرس مي تواند كمك كند كارهاي مانند  ماساژ، كلاس هاي تناسب اندام رايگان ، عضويت در ورزشگاه، و يك برنامه ريزي تعطيلات سخاوتمندانه مي باشد.

يكي از مديران گوگل مي نويسد يكي از عوامل ديگر : ". محيط كاري بدون رقابت كه اجازه مي دهد به اتاقي براي خلاقيت تبديل شود" مي باشد.همه ما ميدونيم كه كار كردن در شركت گوگل امتيازات خاصي داره، اما اينطور كه پيداست اين غول دنياي موتورهاي جستجو با امكاناتي كه در مجموعه دفاترش گردآوري كرده به طور جدي به فكر آسايش كارمندان خودش هست. همونطور كه شما دوستان پرشين استار در تصاوير زير ميبينيد چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است ... به گزارش عصر ايران، گوگل گذشته از گوگل‌پلكس (ساختمان مركزي) خود كه در كاليفرنياي آمريكاست، شعبه هاي ديگري در لندن، سوئيس، ميلان، پكن، استكهلم و ... دارد كه فضاي داخلي آنها از اين نظر كه كار و استراحت كارمندانش بايد در يك سطح باشد كم و بيش نظير يكديگر است.

منابع:

http://cse.google.co.in/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F

http://cse.google.com.tw/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.co.id/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.com.ua/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.cz/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.com.mx/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.com.au/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.be/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://images.google.be/url?q=https%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.co.th/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F
http://cse.google.com.tr/url?sa=i&url=http%3A%2F%2F11be1.ir%2F

 

درBounee Rate نرخ پرش در گوگل آناليتيكس چيست؟

۱۱۴ بازديد

درBounee Rate نرخ پرش در گوگل آناليتيكس چيست؟

  • درBounee Rate نرخ پرش در گوگل آناليتيكس چيست؟

    آيا تاكنون عبارت “نرخ پرش” را شنيده ايد؟ اين اصطلاح براي افرادي كه در زمينه سئو سايت فعاليت دارند مفهومي كاملاً آشنا است، اما به نظر شما اهميت آن در چيست و اصلاً چرا بايد آن را به عنوان فاكتوري مهم در بهينه سازي سايت مد نظر قرار داد؟

    نرخ پرش (Bounce Rate) معياري براي اندازه گيري درصد افرادي است كه وارد سايت مي شوند بدون اينكه در صفحه مورد نظر كار خاصي انجام دهند. براي مثال آنها بر روي يك آيتم، لينك “بيشتر بخوانيد” و يا هر لينك داخلي ديگر در صفحه كليك نمي كنند و اين بدان معناست كه سرور گوگل آناليتيكس از طرف بازديدكننده هيچ واكنشي دريافت نمي كند. هنگامي كه كاربر نتواند هيچ تعاملي با صفحه فرود برقرار نمايد مسلماً آن را ترك كرده و بازديد خود را تنها با يك صفحه خاتمه مي دهد. شما مي توانيد از نرخ پرش به عنوان معياري كه كيفيت سايت و يا كيفيت مخاطب را نشان مي دهد استفاده كنيد. منظور از كيفيت مخاطب اين است كه آيا مخاطب با اهداف سايت شما همسو است يا خير!

    چگونه گوگل آناليتيكس نرخ پرش را اندازه گيري مي كند؟

    بر اساس گفته گوگل، بانس ريت به شيوه زير محاسبه مي شود:

    “نرخ پرش به بازديدهاي تك صفحه اي گفته مي شود كه بر تمام بازديدها يا درصدي از آن ها كه كاربر تنها وارد يك صفحه شده و صرفاً يك درخواست مجزا به سرور آناليتيكس مي فرستد، تقسيم مي گردد. “

    به عبارت ديگر، بانس ريت بازديدهايي كه كاربر در آن ها تنها يك صفحه را باز كرده جمع مي بندد و تعداد آن ها را به كل بازديدها تقسيم مي كند. بالا بودن نرخ پرش سه چيز را نشان مي دهد:

    • كيفيت صفحه پايين است و در آن چيزي براي دعوت كاربر به برقراري تعامل وجود ندارد.
    • هدف مخاطب با هدف صفحه شما يكي نيست، به همين دليل نمي تواند با آن صفحه تعامل برقرار كند.
    • بازديدكنندگان اطلاعاتي كه به دنبال آن هستند را پيدا كرده اند.

    رابطه نرخ پرش با سئو

    مباحث بسياري در مورد اينكه Bounce Rate يكي از فاكتورهاي رتبه بندي در سئو و افزايش رتبه گوگل است مطرح مي شود اما به سختي مي توان تصور كرد كه گوگل داده هاي گوگل آناليتيكس را به عنوان يك فاكتور رتبه بندي در نظر مي گيرد زيرا اگر گوگل آناليتيكس به خوبي عمل نكند، داده ها معتبر نخواهند بود. علاوه بر آن، شما به راحتي مي توانيد نرخ پرش را دستكاري كنيد.

    خوشبختانه، برخي از گوگلرها نيز با اين نظر موافق هستند كه گوگل از داده هاي گوگل آناليتيكس در الگوريتم جستجوي خود استفاده نمي كند. اما شما بايد مطمئن شويد هنگامي كه افراد از طريق يك موتور جستجو وارد سايت مي شوند، ديگر به ليست نتايج جستجو باز نمي گردند زيرا اين نوع پرش احتمالاً يك فاكتور رتبه بندي در نظر گرفته خواهد شد. اين پرش ممكن است به روشي متفاوت از نرخ پرشي كه در گوگل آناليتيكس مشاهده مي كنيم اندازه گيري شود.

    از نقطه نظر سئو، شما بايد هر آنچه كه مربوط به سايت است را بهينه سازي كنيد. بنابراين، نگاه دقيق به بانس ريت به شما كمك مي كند، وبسايت خود را بهينه سازي كنيد كه اين امر همان سئو را در بر مي گيرد.

    نرخ پرش يا Bounce Rate در گوگل آناليتيكس چيست؟

    بانس ريت چگونه تفسير مي شود؟

    بالا بودن نرخ پرش و اينكه آيا اين خوب است يا بد به هدف صفحه مورد نظر بستگي دارد. اگر هدف صفحه آگاهي دادن و انتشار خبر است، نرخ بالاي پرش در هر ثانيه بد به نظر نمي رسد. البته واضح است كه شما دوست داريد افراد مقالات بيشتري در سايتتان بخوانند، در خبرنامه سايت عضو شوند و … اما هنگامي كه آن ها تنها يك صفحه را باز مي كنند، يك پست مي خوانند يا يك آدرس پيدا مي كنند، كاملاً طبيعي است كه بعد از خواندن صفحه، آن را ببندند. در اين حالت، هيچ واكنش يا پيغامي به سرور گوگل آناليتيكس ارسال نمي شود، در نتيجه يك پرش اتفاق افتاده است.

    اگر مدير وبلاگ هستيد، هوشمندانه ترين كاري كه مي توانيد انجام دهيد ايجاد بخشي است كه تنها “بازديدكنندگان جديد” را در برگيرد. اگر Bounce Rate در بين بازديدكندگان جديد بالا باشد، در مورد اينكه چگونه مي توان تعامل آن ها با سايت را بهبود بخشيد فكر كنيد زيرا هدف شما برقراري تعامل بين بازديدكنندگان جديد و سايت است.

    اگر هدف صفحه ايجاد تعامل با سايت باشد، در اين حالت بالا بودن بانس ريت اصلاً خوب نيست. فرض كنيد صفحه اي داريد كه تنها هدف آن عضويت بازديدكنندگان جديد در خبرنامه است. اگر اين صفحه نرخ پرش بالايي داشته باشد، شما بايد آن را بهينه سازي كنيد. براي مثال با افزودن يك فراخوان يا يك گزينه نظير “در خبرنامه ما عضو شويد” مي توانيد نرخ پرش را كاهش دهيد. اما دلايل ديگري نيز براي بالا بودن نرخ پرش در صفحه اشتراك خبرنامه وجود دارد. در صورتي كه بازديدكنندگان را با وعده هاي دروغين فريب داده باشيد، از اينكه كاربران نتوانند با صفحه شما تعامل برقرار كنند تعجب نكنيد. مسلماً آن ها هنگامي كه وارد صفحه اشتراك شده اند، چيز ديگري انتظار داشته اند. از طرفي اگر از همان ابتدا در مورد اينكه بازديدكنندگان از صفحه اشتراك چه چيزي انتظار دارند شفاف سازي كنيد، Bounce Rate پايين نكات بسياري در مورد كيفيت بازديدكنندگان به شما نشان خواهد داد، براي مثال شما متوجه مي شويد آن ها براي به اشتراك درآمدن در خبرنامه ترغيب شده اند.

    نرخ پرش و تبديل

    اگر از نقطه نظر تبديل به نرخ پرش نگاه كنيد، اين فاكتور را مي توانيد به عنوان معياري براي سنجش موفقيت در نظر بگيريد. براي مثال، فرض كنيد طراحي صفحه خود را به اميد اينكه بهتر خواهد شد تغيير داده ايد، سپس تمام حواس خود را بر روي بانس ريت متمركز كنيد. اگر نرخ پرش افزايش پيدا كرد مطمئن باشيد، تغيير در طراحي يك تغيير نادرست بوده و نرخ تبديل پايين مي باشد.

    شما بايد نرخ پرش صفحات عمومي سايت را نيز بررسي كنيد. كدام صفحات نرخ پرش بالا و كدام يك نرخ پرش پايين دارند؟ تمام آن ها را با هم مقايسه كنيد و از صفحاتي كه نرخ پرش آن ها پايين است ياد بگيريد.

    يكي ديگر از ديدگاه هايي كه در مورد نرخ پرش مي توان عنوان كرد، توجه به آن از نقطه نظر منابع ترافيك است. كدام منابع ترافيك به نرخ پرش بالا يا پايين منجر مي شوند؟ براي مثال، خبرنامه يا يك سايت مرجع كه ترافيك بالا ارسال مي كند؟ آيا متوجه مي شويد چه چيزي منجر به اين Bounce Rate شده است؟ و اگر يك كمپين گوگل ادوردز راه انداخته ايد، آيا بايد به نرخ پرش اين منبع ترافيك چشم بدوزيد؟

    مشتريان بسياري وجود دارند كه بانس ريت سايت آن ها به طور غير طبيعي پايين است. در اين مورد، تمام زنگ خطرها بايد خاموش شوند، به خصوص اگر انتظار افزايش نرخ پرش را نداشته ايد زيرا احتمالاً اين بدين معناست كه گوگل آناليتيكس به درستي عمل نكرده است. عوامل بسياري بربانس ريت تاثيرگذار هستند زيرا آن ها يك واكنش به سرور گوگل آناليتيكس مي فرستند و اين سرور آن را اشتباهاً به عنوان تعامل شناسايي مي كند. معمولاً يك نرخ پرش پايين و غيرطبيعي به واسطه عملي كه سرور گوگل آناليتيكس را برانگيخته مي كند ايجاد مي شود. در مورد پاپ آپ ها، نمايش خودكار ويدئوها و يا رويدادي كه بعد از يك ثانيه آن را اجرا كرده ايد فكر كنيد. البته اگر رويدادي رخ داده كه پيمايشگر، صفحه را دنبال مي كند، در اين حالت پايين بودن نرخ پرش بسيار خوب است. اين نشان مي دهد كه مردم صفحه را به سمت پايين پيمايش مي كنند و محتوا را تا آخر مي خوانند.

    چگونه مي توان بانس ريت را كاهش داد؟

    تنها راه كاهش نرخ پرش، ايجاد تعامل با صفحه سايت است. به طور كلي نرخ پرش را مي توان از دو ديدگاه ترافيك و صفحه بررسي كرد. اگر منابع مشخص ترافيك، نرخ پرش بالايي داشته باشند، شما بايد به انتظارات بازديدكنندگاني كه از آن منابع به سايت شما مي آيند توجه كنيد. فرض كنيد در سايتي ديگر تبليغات راه اندازي كرده ايد و افراد بسياري از طريق پرش تبليغات وارد سايت شما شده اند اما شما انتظارات آن ها را برآورده نكرده و به نيازهاي آن ها پاسخ نداده ايد. پس تبليغات را بازبيني كنيد و ببينيد آيا با صفحه اي كه نمايش مي دهيد همخواني دارند يا خير؟ اگر ندارد، مطمئن شويد كه صفحه دنباله رو تبليغات است يا برعكس!

    اگر صفحه سايت پاسخگوي نيازها و انتظارات بازديدكنندگان است اما هنوز Bounce Rate بالايي دارد، شما تنها بايد صفحه را بررسي كنيد. كاربرد صفحه چيست؟ آيا در بالاي صفحه فراخوان وجود دارد؟ آيا در آن صفحه لينك هاي داخلي كه به صفحات يا پست هاي مرتبط ارجاع داده مي شوند وجود دارد؟ آيا منويي كه بتوان به راحتي از آن استفاده كرد در اختيار داريد؟ آيا صفحه مورد نظر افراد را براي بازديدهاي بعدي به سايت دعوت مي كند؟ اين ها تمام مواردي هستند كه هنگام بهبنه سازي صفحه خود به آن ها نياز داريد.

    Bounce Rate مناسب

    با توجه به ماهيت سايت و همچنين حوزه فعاليت آن مي توان، ميانگيني براي سنجش بالا و پايين بودن اين عدد مشخص نمود كه در تضوير زير براي حوزه هاي مختلف توسط كارشناسان اندازه گيري و مطرح شده است.

    نرخ پرش يا Bounce Rate در گوگل آناليتيكس چيست؟

    نرخ خروج چيست؟

    اصولاً نرخ پرش با نرخ خروج اشتباه گرفته مي شود. از نظر ادبي، نرخ خروج به درصد بازديدهاي صفحه كه آخرين بازديد بوده اند اشاره دارد. در واقع نرخ خروج، تصميم گيري كاربر براي خاتمه بازديد از صفحه وبسايت را در بر مي گيرد. صفحه پشتيباني گوگل مثال هايي واضح از نرخ خروج و نرخ پرش ارائه مي دهد كه تفاوت بين اين دو به خوبي آشكار است. به مثال هاي زير دقت كنيد:

    Monday: Page B > Page A > Page C > Exit
    Tuesday: Page B > Exit
    Wednesday: Page A > Page C > Page B > Exit
    Thursday: Page C > Exit
    Friday: Page B > Page C > Page A > Exit

    محاسبه درصد بانس ريت و نرخ خروج به شرح زير مي باشد:

    نرخ خروج

    صفحه A: سي و سه درصد (3 بازديد و 1 خروج )

    صفحه B: پنجاه درصد ( 4 بازديد و 2 خروج )

    صفحه C: پنجاه درصد ( 4 بازديد و 2 خروج )

    نرخ پرش

    صفحه A:  صفر درصد (يك بازديد از صفحه A شروع شد اما يك بازديد مجزا نبود، در نتيجه نرخ پرش ندارد)

    صفحه B:  سي و سه درصد (نرخ پرش از نرخ خروج كمتر است زيرا 3 بازديد با صفحه B شروع شد اما يك بازديد به پرش منجر گرديد)

    صفحه C: صد درصد (يك بازديد با صفحه C شروع و به پرش منجر شد)

    خلاصه

    نرخ پرش معياري است كه شما مي توانيد براي آناليز تلاش هاي بازاريابي خود از آن بهره ببريد. شما مي توانيد از آن استفاده كنيد تا ببينيد آيا صفحه شما پاسخگوي نياز بازديدگنندگان است يا خير. همانطور كه مشاهده نموديد، پرش بازديدكنندگان از سايت لزوماً قبل از اينكه آن ها سايت را ترك كنند اتفاق نمي افتد. با اين حال، شما از آن ها مي خواهيد كه با سايت شما تعامل برقرار كنند. از اين رو مي توان از نرخ پرش براي فهميدن اينكه كدام صفحه نيازمند توجه بيشتر است استفاده كرد. برآورده نمودن انتظارات بازديدكنندگان و تعامل برانگيزتر كردن صفحات، همه به ايجاد يك وبسايت عالي كمك خواهند كرد و همه ما ميدانيم كه يك سايت جذاب، رتبه بهتري به خود اختصاص خواهد داد.

    منبع : سو سايت 

 

 براي توضيحات بيشتر و دانلود بر روي عنوان زير كليك كنيد

درBounee Rate نرخ پرش در گوگل آناليتيكس چيست؟